زهرا پیرقلی
قسمت اول
سعی داریم اصول و روشهای تربیتی خانواده و مدرسه را در سایه نماز بررسی نمائیم و بهخاطر اینکه در واژگان قرآنی از نماز به قرآن نیز تعبیر شده، بهنظر ما نماز و قرآن ارتباطی تنگاتنگ باهم دارند، به گونهای که بهپا داشتن نماز، اقامهی قرآن و تحقق بخشیدن به اهداف و برنامههای آن کتاب شریف است؛ لذا دایرهی بحث را به قرآن بسط داده،اصول و روشهای تربیتی را از قرآن شریف استخراج مینمائیم زیرا معتقدیم نگرش قرآنی همان نگرش مبتنی بر فرهنگ نماز است.ابعاد محتوایی و معنوی نماز در این نوشته بررسی گشته است که عبارتند از :نماز و صداقت، انضباط و وقتشناسی، نماز و تشکر، نماز و قیامت ،نماز و یاد خدا،دوری از گناه و...
سرمایه نماز که همان تشکر از نعمتهای خداوند و ستایش زیباییها و کمالات آفریدگار هستی و پناه بردن به دامن کبریایی حضرت حق و راز و نیاز با اوست در فطرت همه هست. نقش والدین و مربیان پرورش دادن این فطرت نورانی است و در ادامه به این سوال پاسخ داده می شود که چرا" و "چگونه" بین "درون داد" و "برون داد،بین آنچه در مقام تبلیغ و ترویج دین و تربیت دینی توسط متولیان تعلیم و تربیت در خانه و مدرسه "قصد" میشود و آنچه در مقام عمل و رفتار توسط نسل جوان و نوجوان در زندگی فردی و اجتماعی "کسب" شده است نابرابری و بلکه در پارهای از موارد "وارونگی" رخ داده است؟با آزمون آموزشی نماز برای پدران و مادران و تحلیل نتایج آن یک راهبرد عملی به اولیا در جهت آسیب شناسی بهتر داده شده و در پایان ضمن بیان جایگاه مربیان پرورشی مطالب جمع بندی و توصیه هایی در باب موضوع داده شده است .برای دعوت کودکان و نوجوانان به نماز در درجه اول به نیت خود توجه کنیم. ببینیم که آیا ما فرزند و دانش آموز خود را برای خاطر خدا به نماز فرا می خوانیم یا برای خاطر چیزهای دیگر. اگر در دعوت خود بیشتر نگران آبروی خود هستیم و فکر می کنیم اگر فرزند من نماز نخواند، دیگران در مورد من چه خواهند گفت، و اگر در دعوت خود، خودمان مطرح هستیم و احساس می کنیم اگر فرزند یا دانش آموز ما وقتی نماز نخواند، نشانه بی عرضگی ماست و یا نشانگر بی حرمتی به خواست ماست و اگرهای دیگر، در چنین شرایطی باید بدانیم که نمی توانیم دعوت کننده خوبی برای نماز باشیم. از یک سو عمل ما متعلق به سطح متعالی از انگیزش ها نیست و نمی تواند قربه الی الله باشد و از سوی دیگر این احساس به متربی ما دست می دهد که ما او را برای خودمان دعوت به نماز می کنیم نه برای خاطر خدا و یا برای خاطر نفس نماز و یا حتی برای خاطر خود فرزند.در دعوت آنان به نماز ضمن اینکه از تشویق های مادی و اجتماعی از قبیل خریدن هدیه و تشویق کلامی استفاده می کنیم، لکن باید پیوسته به گونه ای عمل کنیم که او را در سطوح پایین انگیزشی نگه نداریم. باید او را متوجه خدا کنیم و بگوییم که او نماز را باید بگونه ای بجا بیاورد که او آن را بپذیرد.توصیه های دینی از آن جمله توصیه نماز را به گونه ای به فرزندمان داشته باشیم که نشان دهیم همیشه در محضر خالق عالمیم. به همین جهت از تند گویی، پرخاشگری، عصبانیت، و بی ادبی پرهیز کنیم. انسان وقتی در محضر بزرگی است اگر از چیزی حتی برای خاطر آن بزرگ ناراحت شود، سعی می کند ناراحتی خود را حفظ کند.اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ فرمود خدای بلند مرتبه که پیامبر!«وأمر اهلک بالصلوة واصطبر علیها ... والعاقبه للتقوی؛ خانوادهی خود را به نماز امر کن! خود نیز با همهی توان بر [مراعات] آن شکیبایی ورز ... و عاقبت نیک ازآن اهل تقواست.در آئین انسانساز اسلام خانواده نهاد ارجمند و والایی است که صحت و شادابی آن سعادت آحاد جامعه را دربر دارد و بالعکس فساد و نگونبختی آن به تباهی افراد و درنتیجه جامعه منجر میشود. به این ترتیب کانون خانواده اولین کلاس درس برای فرزندان محسوب شده، بسیاری از زمینههای مثبت و منفی اخلاقی در آن پدید میآید. امیر بیان (ع) فرمودند: «تعلیم در کودکی همانند نقشی است که بر روی سنگ کنده شود. همچنین آن بزرگوار در نامهی 31 نهجالبلاغه، اهمیت تربیت در سنین خردسالی را مطرح مینمایند؛ فرمود: «پسرم (حسنم!) به تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دلت (بهعلت دنیادوستی) سخت گردد و خرد تو به (چیزهای بیهوده) گرفتار شود.»در حوزه تربیت دینی ما، تعلیم آموزه های وحیانی چگونه صورت می گیرد؟ رهیافت صحیح در انتقال پیام وحیانی به مخاطبان کلام الهی چگونه است؟ چه نسبتی میان مساله دین گریزی جوانان و شیوه های ارائه آموزه های دینی وجود دارد؟ آیا نمی توان با حذف روشهای نامحرم! و اخذ روی آوردهای کارا و اثربخش، تصویر زیباتری از دین در منظر انظار جوانان نشاند؟سلسله مقالات "روش شناسی تربیت دینی" می کوشد تا با حذف روشهای آفت زده ی تربیت دینی و ارائه روشها و رهیافتهای موثرتر، ما را به تماشای چشم اندازهای بدیع و بشکوه از دین فرا خواند.یاد خدا بهترین وسیله برای خویشتن داری و کنترل غرایز سرکش و جلوگیری از روح طغیان است. «نمازگزار» همواره به یاد خدا میباشد، خدایی که از تمام کارهای کوچک و بزرگ ما آگاه است، خدایی که از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما میگذارد، مطلع و باخبر است و کمترین اثر یاد خدا این است که به خودکامگی انسان و هوسهای وی اعتدال میبخشد، چنان که غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و کیفرهای او، موجب تیرگی عقل و خرد و کم فروغی آن میشود.انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و کردار خود نمیاندیشد و برای ارضای تمایلات و غرایز سرکش خود حد و مرزی را نمیشناسد و این نماز است که او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا میاندازد و تیرگی غفلت را از روح و روانش پاک میسازد.به راستی، انسان که پایه حکومت غرایز در کانون وجود او مستحکم است، بهترین راه برای کنترل غرایز و خواستهای مرزنشناس او همان یاد خدا، یاد کیفرهای خطاکاران و حسابهای دقیق و اشتباهناپذیر آن میباشد. از این نظر قرآن یکی از اسرار نماز را یاد خدا معرفی میکند: «اقم الصلوة لذکری؛ نماز را برای یاد من بپادار!»
ابعاد معنوی و محتوایی نماز
· نماز و صداقت
کسی که دیگری را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست دارد. آنها که با زبان مدعی خداخواهی و خدا دوستی اند و لی علاقه ای به نماز ندارند در ادعای خود صداقت ندارند. نماز ملاک و میزان مقدار تعهدی است که انسان در اظهارات خود دارد. به همین دلیل نماز منافق همچون سایر اعمالش همراه با صداقت نیست
· نماز و یاد خدا
خداوند به حضرت موسی(ع) می فرماید: « اَقِمِ الصَّلوة لذکری – برای یاد من نماز به پا دار».(طه/24). ذکری قلبی با روشی مخصوص یاد خداوند و با شیوه ای ابتکاری که اعضای بدن انسان از موی سر تا نوک پا در آن نقش دارند. هنگام وضو که مقدمه ای برای شروع نماز است، هم روی سر را مسح می کنیم هم روی پا را؛ هنگام سجده هم پیشانی بر زمین نهاده می شود هم انگشت پا؛ هم زبان حرکت می کند و هم دل به یاد اوست. در نماز چشم ها باید به محل سجده به حال نیمه باز دوخته شود. اگر خودتان بیشتر فکر کنید در می یابید که در نماز همه اعضا به نحوی در خدمت یاد خدا هستند
· نماز و تجملات
علاوه بر حضور قلب و خشوع معنوی و توجه کامل که سفارش اسلام و از علائم مومن است و اهمیت آن تا آن جاست که اگر نمازی با توجه خوانده نشود قبول نمی شود و از نماز همان مقداری مورد قبول است که با حضور قلب باشد؛ ولی با این همه ، اسلام سفارش کرده است که نماز با بهترین لباس از نظر پاکی و نو بودن همراه با عطر و گلاب و وقار و آرامش انجام گیرد. تا جایی که بعضی به امام سجاد(ع) که به سوی مسجد می رفت گفتند : گویا منزل عروسی می روی ! امام فرمود : ملاقات با خالق زیبایی ها دارم. ( حلیة المتقین/علامه مجلسی).
· نماز یک معامله پر سود
خداوند می فرماید : « اذکرنی اذکرکم ». یعنی : شما مرا یاد کنید من هم شما را یاد می کنم. یاد ما برای خداوند سودی ندارد ولی یادی که خداوند از ما می کند لطفش را نصیب ما می گرداند، لغزش ما را می بخشد، دعای ما را می پذیرد، مشکل ما را حل می کند و ... لطف او برای ما بی نهایت ارزش دارد. پس در نماز که ما یاد خدا می کنیم متاع کم ارزشی را داده و در عوض متاع بسیار با ارزشی را گرفته ایم. ما از کسی یاد کرده ایم که او به یاد ما نیاز ندارد : « ان الله لغنی عن العالمین ». یعنی : خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است. ولی بدینوسیله یاد خداوندی را به سوی خود جلب کرده ایم که در حقیقت تمام کمالات را دریافت کرده ایم. و این معامله پر سودی است( البته برای بعضی ها! ) که خداوند ما را به آن دعوت کرده است ادامه دارد ...
· نماز و تشکر
یکی از اسرار نماز تشکر از ولی نعمت است. قرآن می فرماید: « عبادت کنید پروردگاری را که شما و نیاکان شما را آفرید. هستس شما و همه از اوست ». در سوره کوثر می خوانیم : « ما به تو کوثر دادیم و خیر زیاد عطا کردیم پس نماز بخوان ». یعنی به شکرانه عطایای ما نماز به پا دار.
نماز بهترین نوع شکرگزاری است که شیوه آن را خداوند تبیین نموده و تمام اولیاء هم آن شیوه را به کار گرفته اند. تشکر از ولی نعمت یک ارزش است و نماز تشکری است هم عملی، هم زبانی و هم دائمی.
· نماز و قیامت
مردم نسبت به رستاخیز و معاد چند دسته هستند:
1- به قیامت شک دارند: « ان کنتم فی ریب من البعث »
2- به قیامت گمان دارند : « یظّنون انّهم ملاقوا الله »
3- به قیامت یقین دارند : « و بالاخرة هم یوقنون »
4- منکر قیامت هستند : « و کنا نکذب بیوم الدّین »
5- به آن ایمان دارند ولی فراموش می کنند : « نسوا یوم الحساب ».
قرآن کریم برای رفع شک استدلال کرده و از مومنین و گمان دارندگان با (تفاوت ها) ستایش کرده و از منکران خواسته است که دلیل و برهان بیاورند. و برای گروه پنجم تذکراتی داده که انسان فراموش نکند. نماز هم شک زدایی می کند و هم غفلت ها را به «یاد» تبدیل می کند.
در نماز با گفتن جمله «مالک یوم الدین»، در هر شبانه روز حداقل ده بار مسأله قیامت را به خود تذکر می دهیم و تلقین می کنیم.
• دوری از گناه
نمازگزار ناچار است که برای صحت و قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، یکی از شرایط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که درآن به کار میرود، مانند آب وضو و غسل، جامهای که با آن نماز میگزارد و مکان نمازگزار، این موضوع سبب میشود که گرد حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید؛ زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بی پروا باشد.گویا آیه زیر به همین نکته اشاره میکند و میفرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشأ و المنکر؛ که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز میدارد.» (سوره عنکبوت)بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد که شرط قبولی نماز در پیشگاه خداوند این است که نمازگزار زکات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غیبت نکند؛ از تکبر و حسد بپرهیزد؛ از مشروبات الکلی اجتناب نماید و با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا رو آورد و به این ترتیب نمازگزار حقیقی ناگزیر است تمام این امور را رعایت کند. روی همین جهات، پیامبر گرامی ما(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: نماز چون نهر آب صافی است که انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و کثیف نمیشود. همچنین کسی که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شست و شو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمینشیند.
• نظافت و بهداشت:
از آنجا که نمازگزار در برخی از مواقع همه بدن را باید به عنوان «غسل» بشوید و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع کثافت و آلودگی پاک سازد؛ ناچار یک فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت که یک امر حیاتی است کمک میکند.
• انضباط و وقتشناسی:
نمازهای اسلامی هر کدام برای خود وقت مخصوص و معینی دارد و فرد نمازگزار باید نمازهای خود را در آن اوقات بخواند، لذا این عبادت اسلامی به انضباط و وقتشناسی کمک مؤثری میکند.بالاخص که نمازگزار باید برای ادای فریضه صبح پیش از طلوع آفتاب از خواب برخیزد، طبعا یک چنین فردی گذشته از این که از هوای پاک و نسیم صبحگاهان استفاده مینماید، به موقع فعالیتهای مثبت زندگی را آغاز میکند.
آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه که گفته شد منحصر نیست؛ ولی این نمونه میتواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامی باشد.
سن آشنایی بچه ها با نماز
سرمایه نماز که همان تشکر از نعمتهای خداوند و ستایش زیباییها و کمالات آفریدگار هستی و پناه بردن به دامن کبریایی حضرت حق و راز و نیاز با اوست در فطرت همه هست. نقش والدین و مربیان پرورش دادن این فطرت نورانی است، لذا پیامبر اکرم (ص) فرمود: فرزندان خود را از هفت سالگی به نماز سفارش کنید. و امیر المومنین فرمود: از هفت سالگی نماز را به بچه ها آموزش دهید ولی از وقتی که به تکلیف رسیدند بسیار جدی بگیرید. در حدیثی امام صادق (ع) فرمود: ما فرزندان خود را از پنج سالگی با نماز آشنا می کنیم شما از هفت سالگی آغاز کنید.( وسایل الشیعه، جلد ۳ ، ص ۱۲ )
هشدار پیامبر نسبت به خانواده ها
پیامبر اکرم (ص) از کنار کودکانی عبور می کرد، فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان به خاطر پدرانشان. گفته شد، یا رسول الله منظورتان پدران مشرک است؟ حضرت فرمودند: خیر پدران مومن، پدرانی که هیچ یک از احکام و واجبات و فرایض دینی را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر خود فرزندان در پی آموزش آن باشند ممانعت می کنند و به اندکی از منافع دنیا که به فرزندشان برسد راضی هستند. من از آنان بیزارم و آنان از من بیزار.
(الحدیث، جلد اول ص ۲۹۴
روش تدریس خدا
در غار حرا در خواب به سر میبردم که جبرئیل بر من وارد شد و برایم پارهای از دیبا که کتابی و نبشتهای در آن بود آورد و گفت: بخوان. گفتم: خواندن نمیدانم. جبرائیل مرا فشرد و رها کرد و گفت: بخوان... تا سه بار این وضع تکرار شد و در آخرین بار به من گفت: بخوان. گفتم چه چیزی بخوانم. گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ (1)پس از آن جبرائیل از کنارم دور شد و من بیدار شدم چنان که گویی کتابی در قلبم نوشته شد، از غار بیرون آمدم و به نیمه راه کوه رسیدم، در این اثنا ندایی به گوشم رسید که میگفت: «ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیل». به راه خود ادامه دادم و هر گامی که بر میداشتم با ترس و بیم آمیخته بود تا به خانه رسیدم.این نخستین درس خدا به پیامبر است.خدا معلم است، پیامبر دانش آموز و درس "وحی"!کلاس درس: همه جا، گاه کوه، گاه دشت، گاه دره، گاهی خانه و گاه میدان نبرد.زمان: همه گاه؛ شب، روز، سپیده دم، شامگاه.موقعیت تدریس: خلوت و تنهایی، گرما گرم نبرد، هنگام پرسش، حتی گاه در لحظه ی خواب!آیا شیوه ی آموزش و تدریس پروردگار الگویی ممتاز و متعالی برای تدریس ما نیست؟ همین نخستین درس را یک بار دیگر مرور میکنیم؛ آموزش با واسطه است؛ با واسطه ی رسول وحی؛ جبرئیل. خود پیامبر میگفت: هر گاه جبرئیل نازل میشد دیدن او آرامش بخش بود و هرگاه جبرئیل دیده نمیشد کار سخت و دشوار بود. این شیوه ی نزول وحی همان است که خداوند آن را "قول ثقیل" نامیده است؛إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًاآیا در آموزشهای ما شیوههای تدریس به گونهای هست که در آنها ارتباطهای قلبی در هیئت یک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتی در دروس غیرنظری و تجربی محض نیز بی چاشنی ارتباطهای قلبی نمیتوان به تأثیر ژرف، پایداری آموختهها و تحول در رفتار علمی دانش آموختگان امید داشت. منظور از ارتباط قلبی صرفاً ارتباط درونی و عاطفی میان فرستنده و گیرنده – معلم و فراگیرنده – نیست، بلکه خود پیام نیز باید بتواند با درون و جان مخاطب پیوند و ارتباط بیابد.نکته ی دوم نخستین درس آن است که تکرار، ضرورت تثبیت و استقرار آموخته هاست. آموزش سه بار تکرار میشود و در این سه بار، حالات بیانی و ارتباطی قابل تأمل است؛ جبرئیل پیامبر را میفشرد و او را به خواندن دعوت میکند.نکته ی سوم آن که پیام کوتاه است؛ پنج آیه، همه ی درس آغازین است و شگفتا که این ویژگی در تمام درسهای آغازین دیده میشود. اگر سورههای مکی را که همان سالهای نخستین بعثت نازل شدهاند مرور کنیم، در ویژگی کوتاهی جملات (آیات) و کوتاهی مجموعه ی پیام (سوره) را احساس میکنیم. آیا این درس لطیف و ظریفی نیست که بدانیم در آغاز آموزش نه تنها مجموعه ی درس کوتاه باشد که ساختار اجزای درس نیز کوتاه و با ضرباهنگ قوی و تأثیر گذار عرضه شود؟نکته ی چهارم، آهنگین بودن پیام است. وجود موسیقی در سخن و بهره وری از آهنگ مناسب، نه تنها سبب التذاذ روح که افزون سرعت دریافت و از همه مهم تر، طنین آن در ذهن و ضمیر مخاطب میشود. مجموعه ی سورههای مکی که درسهای سالهای آغاز بعثتاند نیز کوتاه و آهنگیناند و این گویای این نکته است که کوتاهی، ضرباهنگ قوی، موسیقی متناسب با مضمون، آموزش را عمیق، سریع و تأثیر گذار خواهد کرد به ویژه آن که مخاطبها کودک باشند یا در اندیشه و باور، کودک مانده باشند!شیوههای آموزش آنچه از آیات قرآن بر میآید آن است که سه شیوه در نزول وحی و در تحلیلی گسترده تر، ارتباط میان خدا و پیامبر وجود دارد. هر یک از این شیوهها تناسبی با موضوع و محتوای پیام یا شرایط ویژه ی گیرنده ی پیام (پیامبر) دارد. شیوههای سه گانه را از این آیه میتوان استنباط کرد: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ».
1. القای پیام و موضوع بر قلب پیامبر بی هیچ واسطه و رابط حتی فرشته ی وحی.
در این شیوه که کیفیت و کنه آن بر ما روشن نیست، خداوند پیام هایی ویژه را بر قلب پیامبر القا میکرد. همین جا طرح این نکته ی عمیق و دقیق لازم است که "گیرنده ی" پیام "قلب" پیامبر است و ارتباط و اتصال و خطاب در همه ی اشکال وحی، "قلب" پیامبر است:
قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ َزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ علی قلبِک
آیا در آموزشهای ما شیوههای تدریس به گونهای هست که در آنها ارتباطهای قلبی در هیئت یک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتی در دروس غیرنظری و تجربی محض نیز بی چاشنی ارتباطهای قلبی نمیتوان به تأثیر ژرف، پایداری آموختهها و تحول در رفتار علمی دانش آموختگان امید داشت. منظور از ارتباط قلبی صرفاً ارتباط درونی و عاطفی میان فرستنده و گیرنده – معلم و فراگیرنده – نیست، بلکه خود پیام نیز باید بتواند با درون و جان مخاطب پیوند و ارتباط بیابد.دشواری کار بسیاری از آموزشهای امروز، فقدان این ویژگی است یا رنگ باختگی این عنصر مهم و تعیین کننده درگیر و دار پررنگ شدن ابزار و تکنیکهای ویژه آموزشی است.از لطایف پیام رسانی و آموزش پروردگار به انبیا این است که خداوند از پیامبران میثاق و پیمان میگیرد که در دریافت، دقیق و در انتقال پیام با دید "امانت" بنگرند. امام علی(علیهالسلام) در این زمینه میفرماید: «واصطفی سبحانه من ولده انبیاء اخذ علی الوحی میثاقهم و علی تبلیغ الرّساله امانتهم»خداوند از میان فرزندان آدم پیامبرانی برگزید و از آنان بر وحی و تبلیغ رسالت عهد و پیمان گرفت.. شیوه دوم نزول وحی و گفت و گوی خداوند با پیامبران از ورای حجاب (پس پرده) است. در این شیوه، همه ی پدیدهای عالم، پرده و حجاباند و هر کدام میتوانند واسطه و رابطی برای ارسال پیام باشند. بارزترین نمونه ی این نوع وحی، گفت و گوی خداوند با موسی(علیهالسلام) از وراء شجر و پاسخ اوست. هر چند خداوند بی میانجی نیز با موسی(علیهالسلام) سخن گفته است: «و کلّم الله موسی تکلیماً»بهره گیری از ابزار در پیام رسانی و تدریس نه تنها در جریان وحی دیده میشود که در رفتار پیامبر و آموزشهای ائمه نیز جایگاه والا و قابل تأملی دارد. پیامبر، گاه با سادهترین ابزار ممکن، نکتههای عمیق را به صحابه میآموخت و مسائل نظری ژرف را ملموس و عینی و قابل دریافت میساخت. نمونهای از این شیوه را عبدالله بن الوان در کتاب تعلیم و تربیت کودکان در اسلام آورده است.در حوزه تربیت دینی، تعلیم آموزه های وحیانی چگونه صورت می گیرد؟ رهیافت صحیح در انتقال پیام وحیانی به مخاطبان کلام الهی چگونه است؟ چه نسبتی میان مساله دین گریزی جوانان و شیوه های ارائه آموزه های دینی در جوامع اسلامی وجود دارد؟ آیا نمی توان با حذف روشهای نامحرم! و اخذ روی آوردهای موثرتر، تصویری زیباتری از دین در منظر انظار جوانان نشاند؟جابر، یکی از صحابه ی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در حدیثی نقل میکند روزی در محضر پیامبر نشسته بودیم، ایشان خطی روی شنها رسم کرد و فرمود، این راه خداست. سپس خطوطی مورب به آن خط وصل کرد و گفت: این راه شیطان است. آن گاه دست هایش را روی خط مستقیم گذاشت و این آیه را تلاوت کرد وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. و (بدانید) این است راه راست من، پس از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که شما را از راه وی پراکنده میسازد پیروی مکنید. این هاست که خدا شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گرایید. سومین شیوه ی نزول وحی، ابلاغ پیام با واسطه ی فرشته ی وحی است. در این شیوه، فرشته ی وحی در هیئتی انسانی یا مشابه آن ظاهر میشد و آیات را عرضه میکرد که دیدن جبرئیل برای پیامبر آرام بخش بود و همان گونه که پیشتر گفته شد این شیوه ی دیداری، سنگینی و گرانی شیوه ی غیردیداری را نداشت. در آموزشهای امروزین، آهنگ حرکت به سمت آموزشهای غیرحضوری است. این شیوه ی آموزش غیرزنده، گذشته آن که طراوت، جذابیت و تأثیر گذاری آموزش چهره به چهره و مستقیم را ندارد، جریان آموزش را از برخی ابعاد تأثیر گذار تدریس رویارو، بی بهره میکند و پیوندهای ژرف عاطفی را که لازمه ی آموزش بهتر و اثرگذارتر است خدشه دار میسازد.
نماز و مدرسه و خانواده
به
نظر میرسد اگر تربیت دینی از
رهیافت "فطری"، ارتجالی و خودانگیخته آن به سوی رهیافتهای
اکتسابی، بیرونی و تحمیلی
منحرف شود "آسیبزایی تربیت دینی" بیش از هر زمان دیگر رخ نمایی خواهد کرد.
چرا که، در رهیافت "فطری" میتوان
"حس دینی را از درون
کشف کرد و پرورش داد، اما در رهیافت بیرونی و عاریهای، تربیت دینی معطوف به حفظ کردن و انباشت یک ردیف اطلاعات
صوری و ذهنی از دین است. در
واقع در روش فطری، دین از درون "کشف" میشود، اما در روش تصنّعی،
دین
از بیرون "کسب" میشود. به این
اعتبار، میتوان تربیت دینی را از دو منظر دینیابی (درونی) و دین دهی (بیرونی) مورد
مقایسه قرار داد.
در "دینیابی"، "حس دینی"، "پرورش" مییابد و در
"دین دهی" ظواهر دینی "آموزش" داده میشود. در فرآیند تربیت دینیِ معطوف به رهیافتِ "دینیابی"،
شوق و خوف درونی جایگزین تشویق
و تنبیه بیرونی میشود و دین "کنش ِ لذت بخش" خود را در همة ابعاد زندگی توسعه میدهد؛ اما در تربیت
دینی ِ معطوف به "دین دهی"،
کنشهای آدمی در اخلاق و رفتار، بیریشه و بعضاً آسیبزا میشود.
در کتاب
نمازومدرسهراهبردهای روانشناختی به قصد پرورش حس دینی در دانشآموزان مورد بررسی قرار گرفته است و اولیا
مربیان را در آسیبزایی و انحراف
در تربیت دینی دانشآموزان باز داشته است در آئین انسانساز اسلام خانواده
نهاد ارجمند و والایی است که صحت و شادابی آن سعادت آحاد جامعه را دربر دارد و
بالعکس فساد و نگونبختی آن به تباهی افراد و درنتیجه جامعه منجر میشود. به این
ترتیب کانون خانواده اولین کلاس درس برای فرزندان محسوب شده، بسیاری از زمینههای
مثبت و منفی اخلاقی در آن پدید میآید. امیر بیان (ع) فرمودند: «تعلیم در کودکی
همانند نقشی است که بر روی سنگ کنده شود. همچنین آن بزرگوار در نامهی 31 نهجالبلاغه،
اهمیت تربیت در سنین خردسالی را مطرح مینمایند؛ فرمود: «پسرم (حسنم!) به تربیت تو
شتاب کردم، پیش از آنکه دلت (بهعلت دنیادوستی) سخت گردد و خرد تو به (چیزهای
بیهوده) گرفتار شود.»اعمال روشها برای واداشتن نوجوانان به نماز از فنون و شیوه
هایی می توان استفاده کرد که علمای روان شناسی و تربیت بدانها تکیه کرده اند. این
فنون به صورت کلی در تربیت به کار می رود و در تربیت مذهبی، از جمله در واداشتن به
نماز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
۱- روشهای آگاهی بخش چون روش اعلام و اشعار، روش آیت، روش تذکر و هشدار، امر به معروف، ارشاد و ....
۲- روشهای عاطفی چون روش حب، روش رحمت، روش حث یا تحریک عواطف، روش همراهی و همگامی و احسان.
۳- روشهای جلب پذیرش، احترام، تکریم و تفخیم، تقرب، التفات و لطف.
۴- روشهای اقناعی چون استدلال، محاجه، مجادله، تحدی، برهان و حجت.
۵- روشهای تبیینی چون تشریح و تحلیل، محاوره و گفت و گوی آزاد.
۶- روشهای برانگیزاننده چون تحسین، تایید، تشکر و سپاس، ترغیب، تحریض، تشویق، پاداش و انعام.
۷- روشهای امید ساز چون وعده، رجاء، بشارتها.
۸- روشهای ترغیبی چون ذکر صالحان، داستان گویی، بازی.
۹- روشهای عنایت آمیز چون مطایبه و مزاج، عبور کریمانه، تغافل، تسامح، تجاهل، مهلت دادن.
۱۰- برخوردهای غیر مستقیم مثل: کنایه، تعریض، اشاره، تلویح.
۱۱- روشهای جدی در برخورد مثل: اعلام تعجب، ذم و قدح، تقبیح و تنفیر، قطع محبت، قهر.
۱۲- روشهای اعتراضی مثل: عتاب، اعتراض، ابراز تاسف، نهی، محروم کردن.
۱۳- روش سرزنشها و نکوهش کردن مثل: ملامت، توبیخ، تحقیر عمل.
۱۴- روشهای هشدار دهنده مثل: اخطار، عتاب، افشاء.
۱۵- روشهای تهدیدی مثل: ارعاب، تخدیر، تخویف.
۱۶- روشهای تنبیهی مثل: اخذ، تندی و سختگیری، مکافات، عقوبت، تعزیر، رجز، رسوا شدن، و ...
جایگاه امروزی مربی پرورشی در مدرسه
واقعیت این است که نوع نگاه به مربی پرورشی در طول گذشت حدود 30 سال از انقلاب اسلامی دستخوش تغییر و تحول اتی بوده است والبته که چنین هم انتظار می رفته ، زیرا ما در هر زمان با عناصر و موءلفه های متفاوتی روبرو هستیم که برای مقابله با گسترش آنان بایداز شیوه های متفاوتی استفاده کنیم .
به عنوان مثال : ماموریت مربی پرورشی در زمان 10 سال گذشته و هم اکنون به یک صورت نمی باشد ،
امروز با طرح مدیریت پرورش استعدادهای دانش آموزان برای مربی پرورشی نیز نوع دیگری از نگرش است که برای کار کرد و ماءموریت مربی پرورشی طراحی شده است .با این نگاه قطعا مربی پرورشی در می یابد که وی به تنهایی مسوول نیست بلکه بقیه معلمان و مسوولان نیز در زمینه ی مسائل پرورشی مسوول می باشند و این ماموریت خطیر از نگاه اصلاح گرانه به مفهوم آموزش و پرورش حکایت می کند . به این منظور که در فرایند آموزش و پرورش همه باید در گیر تر بیت دانش آموزان باشند و به نوعی تمام معلمان مسوولیت پرورش دانش آموزان را به عهده دارند ، اگر دبیر ریاضیات توانست دانش آموزان را به درس ریاضیات علاقه مند کند در واقع قوه ی استدلال را در دانش آموز پرورش داده ، اگر دبیر هنر بتواند دانش آموزان را به نقاشی علاقه مند کند و هنر را در دانش آموزان متجلی نماید در واقع توانسته حس زیبا شناختی و زیبا دوستی را در دانش آموز پرورش دهد و یا اگر دبیر بینش اسلامی بتواند در دانش آموز انگیزه های دینی و خدا پرستی را تقویت کند در واقع توانسته است حس حقیقت جویی را در دانش آموزان پرورش دهد وهمه ی این ها کارهای پرورشی کرده اند.
مدیرت مسایل پرورشی در مدارسی که اصلی ترین ماموریت مربی پرورشی فرض شده است ایجاد هماهنگی و هارمونی بین این یافته ها و این تلاش ها که تو سط تک تک دبیران عزیز و فرهیخته صورت می گیرداست .او می تواند دبیران و معلمان محترم را به این سمت و سو هدایت کند .و در کنار یاری جستن از دبیران از دانش آموزان نیز کمک بگیرد باشد که ان شاءالله موفق شود .
آزمون آموزشی نماز برای پدران و مادران
1- در خانه ما، حداقل یکی از اعضای خانواده، هنگام مغرب، اذان را با صدای بلند قرائت میکند.
2- در خانه ما، حداقل یکی از اعضای خانواده، نماز شب را به طور منظم میخواند.
3- در خانه ما، همه اعضای خانواده، نمازهای یومیه خود را میخوانند( به شرط تکلیف)
4- در خانه ما، حداقل یکی از اعضای خانواده مقید است تمامی نمازهایش را اول وقت بخواند.
5- در جابجاییهای درون شهری، موقع فرا رسیدن وقت نماز، مقید به اقامه نماز هستیم.
6- در خانه ما، همگی اعضای خانواده دارای سجاده و جانماز مخصوص به خود هستند.
7- در خانه ما، هنگام اقامه نماز یکی از اعضای خانواده، بقیه اعضا حرمت نماز او را نگه میدارند و از سر و صداهای بی مورد ممانعت میکنند.
8- هیچ کدام از اعضای خانواده ما با کسی که نماز نمیخواند، رابطه نزدیکی ندارند.
9- هنگام حضور در میهمانیها و یا وقتی که میهمان داریم، به هنگام فرا رسیدن وقت نماز، مقید هستیم که نماز را بپا داریم.
10- در خانه ما، وقتهای مشخص و منظمی برای خواندن نماز و قرائت قرآن و دعا در نظر گرفته شده است.
11- در خانه ما، به خواندن نماز و دعا، بیش از میهمانی رفتن، تماشای تلویزیون و کارهای دیگر اهمیت داده میشود.
12- وقتی فرزند ما نمازش را به موقع و خوب میخواند، در حضور دیگران او را تشویق میکنیم، از او تمجید میکنیم و به او میبالیم.
13- در خانه برای فرزندمان یک جای مخصوص( دارای سجاده، مهر، تسبیح، کتاب دعا، قرآن و... ) تهیه کردهایم، و وقتی او مشغول مناجات است، مزاحمش نمیشویم.
14- برای عواملی که فرزندمان را از اقامه نماز باز میدارد، مثل تلویزیون، انجام کارهای خانه، رفتن به میهمانی و ... چاره اندیشی کردهایم.
15- با فرزندمان به مساجد و جلسات مذهبی و... میرویم.
16- به فرزند خود فرصت میدهیم که سؤالاتش را در باره نماز مطرح کند و به او کمک میکنیم که کلمات نماز را به درستی بیان کند.
17- با فرزند خود از مزایای نماز صحبت میکنیم و روایات مربوط به آن را برای او میخوانیم.
18- در مورد نماز با مسؤولان مدرسه فرزندمان هماهنگیهای لازم را ایجاد میکنیم، به گونهای که خانه و مدرسه در جریان تحولات او در زمینه نماز قرار دارند.
19- فرزند ما میداند که انتظار داریم نماز را به موقع و خوب بخواند.
20- آنچه را که از فرزندمان در ارتباط با نماز توقع داریم، خودمان نیز آن را انجام میدهیم.
21- نماز جماعت، حداقل هفتهای یک بار به صورت خانوادگی در خانه ما، اقامه میشود.
22- به هنگام سفر، در اولین فرصت که به دست میآید، نماز را میخوانیم و بعد بقیه راه را ادامه میدهیم.
23- حداقل یکی از اعضای خانواده ما، نماز را آنچنان با طمأنینه و خوب میخواند که میتواند برای اعضای دیگر خانواده الگوی مناسبی باشد.
24- در خانه هنگام تدوین برنامههای روزانه، حتماً وقتی را برای اقامه نماز، در نظر میگیریم و آن را از قبل پیش بینی و اعلام میکنیم.
25- حداقل دو نفر از اعضای خانواده ما مقید هستند ضمن اینکه برای نمازهای یومیه خود اذان و اقامه را بگویند، تعقیبات هر نماز را نیز به جا آورند.
راهنمای آزمون
مطالب آزمون را به دقت بخوانید. اگر پس از خواندن هر مورد با خود میگویید: «تقریباً در خانه ما هم همیشه چنین است»، 2 نمره برای خودتان منظور کنید.«گاهی چنین است»، 1 نمره برای خودتان منظور کنید. «به ندرت چنین است» یا «هرگز چنین نیست»، نمره صفر را برای خود در نظر بگیرید.
نتیجه آزمون
- اگر مجموع نمراتی که به خود دادهاید از 36 بالاتر است، شما میتوانید الگوی مناسبی برای فرزندتان باشید.
- اگر مجموع نمراتی که به خود دادهاید بین 24 تا 36 است، با توجه بیشتر به بعضی از مواردی که در آنها نمره کم گرفتهاید، میتوانید الگوی مناسبی برای فرزندتان باشید.
- اگر مجموع نمراتی که به خود دادهاید بین 12 تا 24 است، الگویی معمولی برای فرزندتان هستید و باید بیشتر از اینها مراقب باشید.
- اگر مجموع نمراتی که به خود دادهاید کمتر از 12 است، هر چه سریعتر، با تجدید نظر در چگونگی توجه خود به نماز، الگویی مناسب برای فرزندتان شوید.
در خانمه توجه اولیای محترم را به نکاتی مهم در این زمینه معطوف میداریم:
1- والدین خواسته و ناخواسته مرجع تقلید کودکند و این مرجعیت باید پسندیده باشد.
2- کودکان از والدین خود انتظار دارند که کار و فکر و عملشان یکسان باشد. به عبارت دیگر اگر درسی را به کودکان میدهند، خود خلاف آن را عمل نکنند.
3- گاهی از سوی اولیاء شنیده میشود که به فرزند خود میگویند:« آنچه را که من میگویم رفتار کن و کاری به رفتار من نداشته باش» . این تذکر، بی مایه و بی ارزش است.
4- کوششها باید متوجه این امر باشد که گفتار و رفتار ما بر اساس تعالیم مکتب باشد، تا بتوانیم نسلی مکتبی بپرورانیم.
5- والدین باید مراقبت کنند که الگوهای ناصواب را به خانه خود راه ندهند.
6- توجه به سازندگی و عرضه الگوهای سالم برای سالهای اولیه زندگی طفل ضروری است.
7- و سرانجام به شما پدران و مادران میگوییم که اگر میخواهید زنده بمانید و با مرگ ظاهری شما، نامتان از خاطر نرود، اگر میخواهید از شما به خیر و صلاح یاد کنند و فرزندان شما مایه سعادت و حسنات باقیه شما باشند، بکوشید خود را بسازید و الگوهای درستی برای فرزندان خود باشید. آینده خیر وسعادت آمیز شما بسته به طرز عمل شماست. اگر فرزندان شما پاک و باصفا بمانند، شما زنده هستید و گرنه مردهاید.
موانع سازمانی در مدرسه در ارتباط برنامه های تربیتی
در ازای هر 25 دانش آموز و اختصاص یک ساعت فعالیت نمی توان با دانش آموزان ارتباط بر قرار نمو د .
الف – تخصصی نبودن مربیان پرورشی با توجه به تنوع کاری فعالیت های پرورشی (تئاتر و سرود ) و سایر مهارتها
ب- موانع موجود در محیط آموزشگاه مانند : عدم انگیزه ی بعضی از مدیر ها نسبت به کارهای پرورشی که باعث کندی کار می گردد.
ج- شاخص قبولی باعث موفقیت و یا عدم موفقیت مدیر است نه کارهای تربیتی
د- عدم برگزاری کلاسهای ضمن خدمت به اندازه ی کافی برای مربیان و به روز نبودن آگاهی بعضی از مربیان پرورشی
ه- عدم آگاهی اولیا نسبت به آثار و برکات شرکت فرزندانشان در مسابقات فرهنگی و هنری و پرورشی وبیمه شدن در برابر آسیب های اجتماعی .
و- اختصاص بودجه به مربیان برای هزینه نمودن در موارد گوناگون (ایام الله ، جوایز ، مسابقات و غیره
جمعبندی و پیشنهادات
از عواملی که در تربیت و سازندگی انسانها پس از وراثت اثر دارند، محیط و یکی از اجزای محیط موضوع الگوهاست. توضیح آنکه انسان در مسیر تربیت تحت تاثیر عوامل متعددی است که به شرح زیر قابل ذکر است:
1- پدر و مادر که دارای دو دسته تاثیر وراثتی و محیطی هستند.
2- برادران و خواهران و دیگر اعضایی که در خانواده زندگی میکنند و نقش محیطی دارند.
3- دوستان و معاشران و افرادی که با فرد گروه های اجتماعی را تشکیل میدهند.
4- معلم، مدیر، ناظم و مستخدم مدرسه که دارای نقش راهنمایی و انضباطی هستند.
عوامل فوق فکر و خط زندگی، موضعگیریها، فلسفه حیات، ادبیات و هنر، آداب ورسوم، سنتها و شعایر، دانش و مواریث فرهنگی خود را به فرد منتقل میکنند.
آنچه در تربیت اهمیت بسزایی دارد، نقش الگوهاست که از عوامل انسانی منشأ میگیرد و موجبات صلاح یا فساد آدمی را در زندگی فراهم میآورد. البته این امکان برای ما وجود ندارد که همه الگوهای اجتماعی را تحت ضابطه و کنترل در آوریم، ولی این امر مانع از آن نیست که بخشی از الگوها را که در اختیار خودمان است، تحت کنترل قرار دهیم.
نخستین گروه راهنمایی برای فرزند، پدر و مادر و احیاناً برادر و خواهر بزرگتر از او هستند. او گفتارها و رفتارها، اداها و اطوار دیگران را میبیند و میکوشد خود را همانند آنها سازد.
در آموزش مسائل و امور مذهبی در اسلام، تکیه بر الگوهاست. از جمله در ارتباط با نماز که پیامبر (ص) فرمود: « همان گونه نماز بخوانید که میبینید من میخوانم (مرا الگو و مدل قرار دهید و بر این اساس پیش بروید). در جنبه رفتار نیز به ما توصیه کردهاند که هر کدام نمونه و الگو و شاهد و شهید باشید. کوچکترین شما از بزرگترها پیروی کنند و بزرگان شما در رفتار نیک به کوچکتران تأسی جویند.
دانش آموزان
الف- فردی :
1. برگزاری آزمون خودسنجی و روان سنجی و استفاده آن در مشاوره های فردی.
2. پی گیری و دریافت و تحلیل گزارش های آموزشی و استفاده از آن در مشاورهای فردی ، گروهی و عمومی.
3. مشاوره های فردی حدود 10 مشاوره حدود 45 دقیقه ای از پیش تعیین شده در هفته به نحوی که به هر فرد هر سه ماه لااقل یک بار این نوبت برسد و 5 مشاوره احتمالی واضطراری لازم درهفته.
4. مستند سازی مشاوره های فردی بدون فرمی خاص به صورت کتبی
5. پیگیری 2 تا 3 دقیقه ای مشاورهای مفصل تا نوبت بعدی 2 بار
6. خوب شنیدن حرف دانش آموزان در هر زمینه و توجه به نظرات آنان
7. دادن کارت تبریک در تولد دانش آموزان
8. دادن مسوولیت به دانش آموزان وپی گیری و نظارت بر آن هر ترم یک بار
9. چک کردن وضو و نماز دانش آموزان پایه اول و دوم تا آخر آبان ماه توسط 4 دبیر و در نظر گرفتن ملاحظات تربیتی آن.
10. قرار دادن روزانه یک پیغام برای یک دانش آموز در کمد وی
11. در صورت راه اندازی پرتال مجتمع برقراری ارتباط الکترنیکی فردی با دانش آموزان (هر روز یک پیغام خاص برای یک نفر)
12. مشاوره فردی با دانش آموزان تلاشگر و اولیاء آنان در طی تابستان.
13. نظارت و مدیریت فعالیت های دانش آموزی در تابستان.
ب- گروهی :
1. بر گزاری کارگاه های گروهی ویژه حدود 18 کارگاه برای دانش آموزان پایه دوم به طور آزمایشی)
برای مثال در موضوعات اضطراب،افسردگی،وسواس،انگیزه پیشرفت و ...
2. مستند سازی مشاوره های گروهی به صورت فیلم و تهیه جزوه
3. توجه ویژه به برنامه های مذهبی از جمله مجامع حفظ و قرائت
4. تشکیل شورای دانش آموزی و مدیریت شورا تا نیمه آبان.
5. فعال کردن گروه های دانش آموزی در شورای دانش آموزی
6. رفتن به منزل فقرا و کمک به آنان
کلاس های اول: 2 بار ، کلاس های دوم:4 بار ، کلاس های سوم: 6 بار
7. تشخیص15 نفر آخر دوره وسه نوبت مشاوره گروهی با آنان در زمینه درسی
8. هدایت و نظارت بر کار گروهی دانش آموزان در کلاس های درسی و حمایت از شعار سال در بخش آموزش.
9. استفاده از گروه های دانش آموزی برای برقراری نظم در مدرسه، از جمله همیار و شورای حل اختلاف.
ج- عمومی :
1. شرکت در نوبت بازی دانش آموزان هر هفته سه ساعت
2. دادن نوبت بازی تشویقی به کلاس های برتر در زمینه های مختلف انضباطی و ..
3. ساماندهی نوبت بازی های خذف شده.
4. شرکت در دو وعده در نهارخوری همراه دانش آموزان در طی هر هفته
5. حضور در یک زنگ تفریح در هر روز در میان دانش آموزان
6. حضور در نماز جماعت قبل از ورود دانش آموزان(حداقل یک نفر از کادرحضور داشته باشد.)
7. حضور حداقل دو صبحگاه در طی هفته.
8. برگزاری جشن پایانی سال و بازنگری دقیق آن در شورای سیاستگزاری
9. جشن تکلیف در پایه دوم
10. برگزاری یک اردوی 5 روزه و دو اردوی یک روزه برای هر پایه در طی سال.
11. طرح 10 موضوع ریشه ای و بنیادی در هر پایه در طی سه سال از جمله(دروغ،حسادت و ....)
12. بررسی طرح درس های کلاس مشاوره در شورای تربیت و اصلاح و تصویب آن.
13. یادآوری موضوعات سال گذشته در سال آینده.
14. استفاده از فضای نمازخانه یک روز در هفته برای نمایش فیلم های مذهبی و ...
15. تبلیغ قرائت قرآن در مدرسه و استفاده از قرائات زیبا قبل از اذان
16. همکاری و پیگیری در برگزاری مراسم عزاداری امام حسین – علیه السلام-
17. نظارت بر مراسم و مسابقات ویژه از جمله : 13 آبان،دهه فجر،روز معلم،اختتامیه قرآن،بازارچه دانش آموزی و مسابقات قرآن.
18. دعوت و یا دیدار از علما و نخبگان مذهبی هر پایه یک بار در سال.
19. طرح مقررات انضباطی در کلاس مشاوره و استفاده از نظر دانش آموزان در نصب و تاثیر آن در نمره انضباط.
20. ارائه چهار نوبت کارنامه انضباطی در طی سال.
اولیاء و خانواده ها
الف- فردی :
1. ملاقات های فردی 2 تا 3 ساعت در هفته
2. مستند سازی ملاقات های فردی بدون فرمی خاص و به صورت کتبی.
3. اختصاص یک ساعت و نیم در هفته برای تماس تلفنی اولیاء و مواقع دیگر از طریق پیغام گیر و در صورت لزوم تماس از طریق معلم راهنما.
ب- گروهی :
گذاشتن
یک جلسه با اولیاء صاحب نظر و استفاده از نظرات تربیتی آنان و کمک های احتمالی
ایشان
ج- عمومی :
1. برگزاری 4 جلسه دانش افزایی اولیاء با موضوع واحد (بلوغ)
2. مستند سازی جلسات و ارائه آن به اولیاء(مکتوب و سی دی)
3. بر گزاری یک مسابقه غیر حضوری از کتابی در همان ارتباط برای اولیاء و معرفی منابع موجود در رابطه با آن
***معلمین و کارکنان و کادر
الف- فردی :
1. گفتگوی فردی با دبیران حداقل سه نوبت در سال با هر دبیر.
2. کنترل حجم تکالیف دبیران از طریق ارائه کاربرگ
3. تعامل با معاونت آموزشی در گزینش دبیران.
4. دعوت آزمایشی از بعضی از دبیران برای شرکت در شورای سیاستگزاری.
5. ارائه اطلاعات لازم به معلمین در مورد دانش آموزان.
6. ارائه یازخورد رفتاری و تربیتی به معلمین حاصل از جمع بندی ارزشیابی ها.
7. همکاری و مشورت با معلم دینی در زمینه بیان احکام.
8. فعال سازی جلسات انتقال تجربه معلمین راهنما و مشاورین مدعو از طرف دفتر مطالعات و اختصاص هفته ای یک ساعت برای مطالعه.
9. فعال سازی شورای تربیتی معلمین راهنما.
ب- گروهی :
1. شرکت در 6 زنگ تفریح در دفتر دبیران در طی هفته
2. حضور در یک گپ عصرانه به شرط عدم تداخل با برنامه های دیگر درماه
3. حضور در مسافرت معلمین.
4. طرح یک موضوع تربیتی مهم در شورای سیاستگزاری و جمع بندی شفاف نتایج آن و بررسی نهایی مجدد در شورا و اطلاع رسانی به لایه های دیگر به عنوان الگو.
ج- عمومی :
1. اطلاع رسانی برنامه های تربیتی در طی یک جلسه دو ساعته و استفاده از نظر دبیران
2. دعوت از دبیران و کارکنان برای استفاده از جلسات دانش افزایی
3. ارائه اطلاعات طبق مدل ارائه شده در ابتدای برنامه در هر ماه به مدیر محترم مدرسه
4. تدوین تقویم اجرایی جامع مناسبتها و مراسم با همکاری بخش آموزش
منابع و مأخذ
1- نماز در سیمای خانواده،
2-سنگری، محمد رضا، در آفاق تربیت
3. پژوهشی درباره ی قرآن و تاریخ آن، دکتر سید محمد حجتی، جلد اول، نهضت زنان مسلمان، بی تا، صص 25- 26
4- نهج البلاغه، فیض الاسلام، انتشارات فقیه، چاپ سوم 1377، ص 33
5- مجله ی رشد معلم، سال نوزدهم، آبان 79، صص 52-53 به نقل از کتاب:
Muslim Education Quarterly Vol. 16, No. 2, 1999.
The Islamic academy, Cambridge U.K.
6- نماز شناسی _ استاد راشد
7 وبلاگ - http//:mojelan.blogsky.com